مکن زغصه شکایت

ساخت وبلاگ
می شد الآن فقط به صداش گوش کنی. می شد الآن مسابقه کشف صورت هارو گذاشت. می شد الآن یک بازی حقیقت داشت . می شد الآن رفت زیر بارون و موش آب کشیده شد. می شد الآن پتو مسافرتیتو بپیچی دورت و بشینی رو صندلی پشت پنجره و چایی بخوری. می شد الآن بشینی نامه های ناتمومت رو بنویسی. می شد الآن چشما رو بست و خیالپردازی کرد. می شد الآن شمع معطر لیموییو روشن کرد و ریلکس کرد. می شد الآن بی خواب نباشم . می شد الآن کسی نبود و تو حرف هاتو میزدی و صداتو پر میکردی،بعد از یکماه مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46

محمود درویش چقدر قشنگ میگه: تـو نَه دوری تا انتظارت کشم و نَه نزدیکی تا ديدارت كنم و نَه از آن مَنی تا قلبم آرام گیرد و نَه مَن محروم از توام تا فراموشت کنم تـو در میانه‌ی همه چیزی! مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46

من تو این لحظه خیلی خوشبختم، چون هوا بشدت عالیه و پنجره اتاقمو یواشکی باز امشب باز گذاشتم. تو این لحظه خوشبختم که وقتی بالشمو جا به جا می کنم انگار میرم قطب جنوب یا شاید هم بهشت. تو این لحظه خوشبختم، چون انقدر با امین بزن بزن و جیغ و فریاد و سروصدا داشتیم که حفتمون بی حال کف پذیرایی افتادیم و مامان بابا با دهانی باز به ما دوتا جغجغه ی خسته نگاه می کردن که چجوری ساعت یک و نیم شب می تونیم این همه انرژی داشته باشیم؟ من خوشبختم. مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46

خنک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قماری دیگر +حس می کنم قلبم داره مچاله میشه. انگار راه نفسمو بسته ان. لبخند مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46

امشب دقیقاحدود 2_3دقیقه طوری نفسم گرفت و قفسه سینه ام درد گرفت که حتی توان اینکه یکیو حتی صدا بزنم نداشتم، یک لحظه خواستم به روپهلو بخوابم شاید بهتر بشم طوری این درد پیچید تو کل بدنم که چشامو از درد بستم و محکم دستامو مشت کردم و می کوبیدم به زمین. انقدر بد بود این جریان که نه می تونستم بازدمو بدم بیرون و نه دم رو بکشم به ریه. می دونستم حمله عصبیه و قراره پدرم در بیاد ولی تو دلم به خدا غر هم می زدم؛ فقط یادم اومد به حرف دکتر عبدلی که گفت سریع نیم تنه اتو مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 105 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46

موبایل ها از وقتی اومدن خیلی خوب شد اما از وقتی که انواع و اقسام اپلیکیشن ها اومدن که ما می تونستیم صورت عزیزانمون رو ببینیم و رفع دلتنگی کنیم خیلی بهتر شد. از همه بهتر زمانی بود که، وقتی زنگ می زدن، وقتی پیام می دادن،توی اون لحظه و موقعیت تو نمیتونستی بین گریه جواب بدی، جواب نمیدادی و سایلنت می کردی یا گوشیتو خاموش می کردی یا روی حالت پرواز می گذاشتی و بعد از اون یه پیام می دادی که من حالم خوبه . مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46

کاش زود خوب شی... چند روزه هیچ کدوممون خوب نیستیم بخاطر وضعیتت زود خوب شو جان من. خدا کنه اون چیزی که دکتر میگه نباشه. فردا هم مجبوریم صبر کنیم! +این روزا تمرین صبر می کنم. ​​​​​​ مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 76 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46

خوشحالم چیزی به اسم آرامبخش وجود داره ​​​​. خداروشکر یه بی حسی برای مغز وجود داره به اسم خواب و گیجی و گنگی! همیشه وقتایی که ناراحت تر بودم بیشتر می خندیدم، همون جریان خنده بر لب میزنم تا کس نداند حال من! اما الان مدتیه، گاهی رفتارم طبیعیه، عین آدم های نرمال ابراز نارحتی می کنم، از چیزی نگران باشم میگم، بروز می دم. قبل ترها دوستام میگفتن چطور میتونی انقد انرژی داشته باشی؟ همیشه شنگول و پر از انرژی مثبت و پر از اعتماد به نفسی! ولی خودم فقط می دونستم درونم مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46

+تاازه اومدم تو اتاقم که استراحت کنم و قبل از بیهوشی گوشیمو برداشتم بیام بنویسم، ازدواج نکنید، بچه هم نیارید. مچکرم +اونجا که شاعر میگه: "راز دل را نتوانم به کسی بگشایم " همونجا میخوام بگم بیا بغلت کنم که چقد خوب گفتی. +یه جای دیگه هم میگه که" در این بادیه ی غم زده، غم خواری نیست" باید ساعت ها بشینی بلند بلند گریه کنی یا چشماتو ببندی و فقط به صدای یه رودخونه گوش کنی و احدی اطرافت نباشه. خنده +آها یه چیز دیگه؛ یه سری ورزش هست برای محصل ها و شاغل هایی که مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46

آقای شاملو هر وقت که این دکلمه ی زیبا رو میشنوم با صدای اعجاب انگیزت، روحم تازه میشه... چقدر خوبه که صداتو داریم... یه صدای افسانه ای. یه جور عجیبیه صدات، باید وقتایی که خسته ای هندزفری رو بذاری تو گوشت و پلکاتو ببندی و توی خلسه ای عمیق فرو بری. اون موقعست که دلت نمی خواد بیرون بیای... تو این یک سال و نیمه، تنها صدای شماست که پاک نشده از گوشیم. "ميان خورشيدهاي هميشه ، زيبايي تو ، لنگري ست ؛ خورشيدي که از سپيده دم همه ستارگان ، بي نيازم مي کند. مکن زغصه شکایت...
ما را در سایت مکن زغصه شکایت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5fateme19976 بازدید : 93 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:46